تولد پدر خوبم
دوباره تولدت شده بابا جونم،عطر صلوات پر شده تو خونه ....بوى آش دستپخت مامان،سفره پر از نون و پنير و سبزى و خيارو گوجه كه تو خواب ازم خواسته بودى كه بميرم برات كه بايد لحظه شمارى كنم شب شمارى كنم تا ببينم صورت مهربونتو تو خواب...چقدر دلتنگتم بابا....ديگه قاب عكست برعكس نيست،ديگه اون لبخند توى عكست دلمو نميسوزونه،هر دفعه كه پامو ميذارم تو اتاقو عكستو ميبينم بهت سلام ميدم لبخندتم ميذارم به حساب جواب سلامم...كه سه ساله بيجواب ميمونه حرفام باهات واااااااى بابا،واى به حالم كه بى پدرم،واى به حالم كه بيقرارم،سه ساله خنده هام از ته دل نيست اخه تو خونم هيچ ردى از حضور پدرم نيست،دلم لك زده واسه حضورت،واسه دلشوره روز تولدت كه كادو چى بخرم واست؟واسه بوى ...
نویسنده :
مامان سمانه
2:40