شاينا شاينا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ستاره هاى آسمون دل من

ميزنم تو گوش خستگى

1391/2/12 23:48
نویسنده : مامان سمانه
816 بازدید
اشتراک گذاری
نميدونم عزيزم خوبم يا نه؟؟؟نميدونم به اندازه كافى مادرم يا نه؟؟؟؟ نميدونم اونقدر بزرگ شدم كه بگم من منم يانه؟؟ يه وقتايى مثل حالا خسته ميشم از آدما!!! از خونم،از خودم،از من،از من بعضى وقتا بيلياقت،از تو......همينه كه نميدونم.....همينه كه داغووووووونم،منى كه تا ديروز ميشستم پشت نيمكت مدرسمونو ميخنديدم به شيطنتاى بچگيمو زل ميزدم به تخت سياه كلاسمونو،بيست ميگرفتمو عزيز ميشدم تو دل معلما و كرى ميخوندم برا كوچيكا و ميخنديدم به رقبا و......منى كه خودمو لوس ميكردم واسه بابا و هوس بستنى نونى ميكردمو ...... منى كه بازى ميكردم تو حياطو آشپزى ميكردم رو اجاق خونه مامانوجى و خودمو شيرين ميكردم واسه مامان...... منى كه پاى تلويزيون پشت پلى استيشن با حسين جنگ بازى ميكردم يا قبل ترش با آتارى آقاى سكسكه رو ناقص ميكردم و يا يه وقتا پاى سگا سونيك بازى ميكردمو خودمو لوس ميكردم واسه مامانو بابا....... منو چه به زن شدن !!!منى كه يه عمر ناز كردم واسه مامانو بابا....منو چه به ناز كشيدن....منى كه يه عمر زحمت دادم به مامانو بابا...منو چه به مادر شدن .... حالا بابايى برام ناز ميكنه ميگه كتلتم غذاست!!!!!يا توى كوچولو لباتو موقع غذا خوردن قفل ميكنيو ميگى تو دلت اينم اداست!!! ببخش مامان اگه خسته ميشم ،اشكم در مياد يه وقتايى داد ميزنم،كوچولوى من ،طفلك معصوم من،خسته ميشم تو ميفهمى منو مگه نه؟؟تو هم مثل منى مگه نه،حالا منم كه مامان شدمو تو من اونوقتاى منى؟؟؟ناز ميكنى برام؟؟؟؟ادا ميايو غذاتو نميخورى؟؟؟؟ ناز ميكشم،يادم باشه كه مادرم،حالا من يه مادرم . بايد بدونم كه مادرم بايد محكم وايسم رو پامو به حرمت مادر بودن ديگه خسته نشم از مادر بودن،ميزنم تو گوش هر چى خستگيو بچگيو ناز كردنو بازى كردنه،حالا ديگه .....بزرگ شدم.....خدايا....خودت كمكمون كن و پشتمون باش تابتونيم پشتشون باشيم،آمين 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

ملی مامان میکاییل
13 اردیبهشت 91 11:50
عزیززززززززززززم
سمانه جون اولین شرطه مامان شدن همینه
یه روزی مامانت ناز تو رو کشیده حالا نوبنه تو و یه روز هم نوبته شاینا جونهههههههه



ميدونم ملى جون ممنونم.
مامان رز
13 اردیبهشت 91 12:14
تو یه مادر کاملی




ممنونم عزيزم....ايشالا خدا به هممون كمك كنه و. اين لياقتو داشته باشيم
شمیم
13 اردیبهشت 91 15:21
سلام عروسک کوچولو اینقدر این مامان دل نازکتو اذیت نکن.غذات بخور تا مامانی دلش نگیره.بوس برای تو خوشگلم


باشه خاله جون بذال فلكامو بتونم ببينم ميصلفه!!!!!!
مامان ضحی(نی نی گل)
13 اردیبهشت 91 22:01
سمانه جون خیلی ناز مینویسی...ادبیات جالبو دلنشینی داری....خدا دخمل نازتو واست نگهداره....واقعا مادری...خوش به حالت...
اگه وقتایی که دلمون ازدست این کوچولوها پر میشه ونمیشه سرشون خالی شیم یه نگاهی کنیم به تن سالم وگذری به بخش کودکان بیمارستانا(که ایشالله نصیب هیچ کودکی نشه...)غذا نخوردن وناز کردن وادا در آوردن بچه هامون میشه واسمون تفریح وخوشی.....
جسارت نکردم به خدا ...میدونم که میدونی ولی تلنگر زدم به خودم که زود از کوره درمیرم .....
الهی هیچوقت غصه دار دل عزیزت نشی.....

ممنونم عزيزم واقعا درست ميگى ممنونم

حسنا مامان ایلیا
16 اردیبهشت 91 8:39
سلم دوست عزیز ان شالله بچه ات سالم باشه وغضه هیچی نخوری ایلیا منم غذا درست نمی خوره فقط شیر می خواهد


ممنونم خدا به هممون صبر بده،آمين


سحر
17 اردیبهشت 91 2:10
سما جون 100 سال اولش سخته . این نیز بگذرد...
یه روزی میاد که خاطره این روزا رو برای دخترت تعریف می کنی اونم با صدای بلند می خنده و می پره تو بغلت و میگه مامان جونم عاشقتمممممممممم


سحرجون از تصورش اشكم دراومد،ممنونم
mansureh
18 اردیبهشت 91 18:58
سمانه جون درسته که سخته ولی میدونم که تو هم مثل همه مامانا که عاشقانه بچه هاشونو بزرگ می کنند این کارو باعشق انجام میدی و تمام سختیها با یه لبخند بچه از تن آدم در میاد به وب نی نی منم سر بزنید لطفا


ممنونم حتما عزيزم
حسين اكبرى - دايى شاينا
18 اردیبهشت 91 22:56
دلتنگيارو... از دلت وردار...
تنهاييامو... از سرت واكن...


رفيق روزهاى خوب....رفيق خوب روزها......

مریم
19 اردیبهشت 91 13:30
گریم گرفت...الهی قربونت برم تو برای شاینا یه مادر نمونه ایی.قوی باش تا شاینا بفهمه که مامانش با همه ی مشکلاتی که داره خم به ابرو نمیاره و به راحتی تو گوش مشکلات میزنه...پایدار باشی سمانه مهربونم


ممنونم عزيز دلم
مامان خورشید
22 اردیبهشت 91 13:52
مادر وقتي در درونت بودم به شكمت لگد ميزدم و ميگفتي اي جانم مادر وقتي به بيرون امدم سينه ات را گاز گرفتم باز هم گفتي اي جانم مادر مرا ببخش بهشت هم براي محبت كردن هاي تو خيلي كم هست ... تقديم به همه مادر هاي دنيا