شاينا شاينا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ستاره هاى آسمون دل من

لوزت مبالك مامانى

1391/2/25 14:07
نویسنده : مامان سمانه
1,280 بازدید
اشتراک گذاری

كلمه كمه جونم،همه ى عشق دنيا داره قطره قطره از قلبم ميريزه بيرونو كلمه كمه برا زبونم..... هزار بار داد ميزنم من مادرم ،تا همين پارسال كه هنوز تو دلم بودى بازم قدرت درك كلمه مادرو نداشتم ولى حالا....تا پارسال فقط به مامانم ميگفتم روزت مبارك ولى الان يادم باشه بهش بگم خاك كف پات سرمه ى چشام،چقدر قدر نشناس بودم از مادرم، توى كوچولو حالا ديگه به من بزرگ درس مادر بودنو ياد ميدى؟چقدرم تكليف شب زياد ميدى!!!! بعضى روزام بهم أملا ميگى تو كلاس درس مادريو منم چندتا كلمه غلط غلوط مينويسمو تو هم بهم جاش يه عالمه جريمه ميدو منم بعضى شبا تا صبح بيدار ميمونمو با يه عالمه عشق جريمه هامو مينويسمو هر صفحه اى كه تموم ميكنم تو با اون دستاى كوچولوتو نگاه بچگى بهم خسته نباشى ميگيو منم ميخندمو ميگم تا باشه از اين خستگيها كه هزار بار برام از تنهاييهاى قديمام قشنگتره. آخه لوس من ،آخه جون من من كجاى اين زمين خاكى ميتونستم يه خانوم معلم به پر جذبگى شما پيدا كنم؟؟؟ به خدا معلماى بچگيم به شيرين كاريهاى كودكيم يه لبخند ميزدن ولى شما،خانوم معلم خيلى خيلى سخته خندوندنتون!!!! قربون هر چى اخمته،ميدونى مامان هلاك عشقته؟ الان ماه ارديبهشته كه واسه من مادر اينجا يه اردوى بهشته پراز بوى عطر ياسو شاينا،واى خدا چه عشقى ميكنم تو اين بهشت بزرگت واى خدا،ممنون خدا ،آخه چقدر بزرگى خدا،تو روز مادر امسال چه حالى دادى بهم خدااااااا .گفتم كلمه كمه برا زبونم؟چى بگم بهت خدا؟احمدا...رب العالمين....آخه چجورى ستايشت كنم خدا؟خيلى مهربونى به خودت خدا

اولین دس دسی شاینا جونم:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان پارساکوچولو (شاهزاده کوچولو)
24 اردیبهشت 91 16:04
خیلی زیبا مینویسی سبک دلنوشته هاتو دوست دارم


ممنونم
وارش
24 اردیبهشت 91 17:58
سما جون آفرين

نميدونم چرا هر بار نوشته هاتو ميخونم گريم ميگيره.
اينا واقعا دل نوشتست. كه به دل هم ميشينه.
روزت مبارك عزيزم


ممنونم عزيزم روز تو هم مبارك باشه گلم
شمیم
25 اردیبهشت 91 0:09
بازم اشک منو درآوردی.سعی کن دلنوشته هات یکم اشکش کمتر باشه!!!خیلی با این آخری حال کردم.
ملی مامان میکاییل
25 اردیبهشت 91 0:59
دوست داشتم خیلی روزت مبارک مامانی
دلارام
25 اردیبهشت 91 10:51
بابا نویسنده اشکمو در اوردی خوفه خوفه حال کردم اورین به شاینا به ایم مامان گلش
دایی شاینا
25 اردیبهشت 91 14:21
عزیز دل دایی ، شایناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا عشق من
مریم مامان بهراد و آراد
26 اردیبهشت 91 8:51
سما جون خیلی قشنگ می نویس یمنم پیشنهاد می کنم نویسنده بشی
قربون این دخمل ناز که دس دسی می کنه


خيلى به من لطف دارى دوست خوبم
سپيده مامي پارمين
26 اردیبهشت 91 12:51
خيلي قشنگه نوشته هات. حال مي کنم باهاشون پر از احساس لطيف
خدا شما دو تا رو واسه هم نگه داره
الهي قربون دس دسي کردنت برم خاله
واي گازش مي گيرم اين وروجکو ها حالا گفته باشم بعدم دلخور نشي
بوس


ممنونم دوست عزيزم،اومممممممممممممممماچ
مامان ضحی(نی نی گل)
27 اردیبهشت 91 20:23
دست دسی کردنش مبارک مامان جونش!!!! روزت مبارک مامان خستگی ناپذیر! ایشالله که هرسال سختیات تو همین خوشیهاتون باشه!!! واقعا الحمدلله کماهو اهله
مامان خورشید
29 اردیبهشت 91 11:49
عزیزم قربون اون دست دستی کردنت بشم من بوووسسس
مریم
6 خرداد 91 18:31
جونمه جووووووووووووون...عشقه..احساس پاکت از دور قابل لمسه مامان نمونه و مهربون


قربونت برم عزيز دلم ممنونم
خواهر فاطیما
31 خرداد 91 16:36
سلام
چه دختر بانمکی دارید خدا حفظش کنه
اگه با تبادل لینک موافقی منو با عنوان وبلاگم لینک کن وبهم بگو با چه اسمی لینکت کنم*باتشکر*:


عزيزم ادرس وبتو برام نذاشتى كه!!!!!