پر عطر صلواته فضاى خونمون
يه نفس عميق،ريه هام پر ميشه از بوى مريم،بوى زعفرون دم كشيده،بوى ارد سرخ شده بوى حلواى دستپخت مامان،يه نگاه به انگشتاى چسبناكم و رنگ سياه خرماى تزيين شده يه نفس عميق،بوى مريمو شله زرد و حلوا....يه نفس عميق تر و سنگين تر شدن سينه ...گفتن و شنيدن:ستايش براى خداست كه آسمانها و زمين را آفريد،...او كسيست كه شمارا از گل آفريد...و اجل حتمى نزد اوست؛خدايا پس صبر بده ،بيشتر آرامش بده....يه نفس خيلى عميق و شكستن نفس تو سينم،ميبندم چشممو،........بوى خاك داغ،درد سرُم هنوز تو دستم،سنگينى دخترم تو شكمم،:بگين دخترش بياد خداحافظى.....طفلك چجورى تحمل كنه؟خيلى بهش وابسته بود؟دوقدم لرزون جلوتر..آخى خيلى جوون بود كه....يك قدم ديگه....واى حالا اينا هيچى طفلى آرزو به دل رفت چقدر نوه نوه ميكرد....سياه شد ديگه چشمام ،نديدن بابامو،نديدم بابامو كه آرزو به دل رفت بابايى،آرزو به دل موندم از آرزوى بابايى....باز ميكنم چشممو ،قاب عكسش بالاى سفره آرومو مثل هميشه مهربون،چند ماه يدفه ميبينم عكسشو كه قاب عكسشو برعكس گذاشتم تو خونم كه طاقت ندارم ديدن صورت بى جان پدر...كه از بين ميبرم تك تك يادگاريهاشو شايد آروم بگيره دلم كه چه دل خوشم منِ طفلى...عشقو غمى كه از بابا رو دلمه ......بازم اشك قطره قطره،چه سرخوشم من اين عشقو اين اشكا چيه؟بغضى كه رو دلمه اشك چيه سيل هم نميتونه از بين ببره كه دو ساله بى پدر شدمو هنوز چشمام به دره....چه سادم آخه من...هنوز باور نكردم رسم مسخره زمونه رو ،دو ساله ؟يه
ارزو دارم يه بار و يه لحظه فقط يه لحظه تو آغوش بگيرم پدرو كه نشونش بدم دخترو همونى كه با هر بار ديدنم دستشو ميكشيد رو شكمم كه كى نه ماه ميگذره كه كى مياد اين شيطون بلات كه خودم چاكرشم؟كه آرزو به دل رفت كه آرزو بدلم از آرزوى پدرم كه بيادو ببينه يدوونه دخترم،كه پاى رفتن ندارم به خونه پدرم كه خسته شدم از قبول سنگ جاى پدرم...كه ببينم سنگ مزارشو كه بگم سلام بابا من اومدم كه باز نبينم روى پدرم كه نشنوم جواب سلاممو كه حالا كه از هميشه محتاجتر وجودشم داغ گذاشته رو دلم تو دلم داد بزنم چه سنگ دل شدى ؟نفسم ميگيره هر وقت ازم ميپرسن نام پدر ؟چه مسخرست قانون بودن با بودن روز پدر كه بى پدرم من؟!چند ماه بود رخت عروسى پوشيده بودمو تو اوج شادى زندگى يدفه از عرش افتادم رو فرش ،من هيچى اصلا حسين چى؟عليرضا؟ايشالا عروسيشون همين قاب عكسو بذارن جاى تو؟ ببين ميز خونمو...پر حلواست و خرما واسه تو....پر عطر صلواته فضاى خونمون..پر اشكو دلتنگى شده همين آشيونمون ...حتا ديواراى خونمون ميتركن از داغ بزرگ رو دلم .....كه فراموش نميشه خاطرات پدرم...بگم روزت مبارك؟يا بگم خونه جديدت كه دوساله توشى مبارك؟پر عطر صلواته فضاى خونمون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی