ميزبانى شاينا خانوم....
عزيزم،فرشته كوچولوى من مامان وجى اومد كمكم و تونستيم برات جشن دندونى بگيريم،مامان وجى خيلى زحمت كشيدو يه آش خوشمزه پخت،دايى عليرضا هم كيك لبخند برات سفارش داد،ولى.....عمه مرجانو مامان آذر و زن عمو پريس نيومدن.فداى سرت مادر،مهم تو بودى خوشگل خانوم اميدوارم وقتى بزرگ شدى ازم راضى باشى نفسم عكساشو برات ميذارم......خيلى خوش اخلاق بودى مادرررررر.
به خاطر اينكه همه مهمونام نيومدن خيلى غصه خوردم همش ميگفتم كاشكى نينى پارتى گرفته بودم، يه دفعه تصميم گرفتم فرداى چهارشنبه سورى برات نينى پارتى بگيرم هر شب كمكم كارامو كردمو لحظه شمارى كردم براى چهارشنبه تا بتونيم براى اولين بار دوستامونو ببينيم.... به من كه خيييلى خوش گذشت.ولى تو يكم بلا شده بوديااااا،جوراب آقا طاها رو از پاش در آوردى ،موهاى حامى جون رو كشيدى،پاتو كردى تو دهن ليليا خوشگله،خودتو ولو كردى رو هامون خان اشك طفلكارو در آوردى،كلى هم با درسا جيگرو ليليا خانوم بازى كردى،يه جا هم موهاى آروشا طفلى رو كشيدى،واى مامان همه نينيها كلى ناز بودن،آوا خانوم،سارينا عسل،پرهام چشم قشنگ،نينى بانو جون، برسام خوش تيپه ،خلاصه همشون،آخه عزيزم اين رسم مهمون نوازى نيستااااااا قربون خوشگليت بشم مااااااادر...
بقیه عکسها در ادامه مطلب