شاينا شاينا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

ستاره هاى آسمون دل من

ميدونى مامان هلاك عشقه پاكته؟

1391/4/23 10:23
نویسنده : مامان سمانه
771 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عروسكم،دختركم،خانومكم،واى واى حالا حسابى گاز گازى شدى،از بس شيرينو خواستنى شدى،وقتى بهت غذا ميدم همش بايد حواستو پرت كنم بلكه چندتا قاشق ناقابل نوش جون كنى،برات كارتون ميذارم و يه عالمه خرت و پرت ميارم جلوتو هى ميگم شاينا اين چيه تو هم اگه خوشت بياد و برات جالب باشه بهش اشاره ميكنى و ميگى اى ژيه!!!!! وقتى نه ماهو بيست روزت بود به آينه خورشيدى اشاره كردى :ژى!!!!! اولين بار اون موقع بود روز دقيقش، ديروز خونمون نينى پارتى بود ،عروسكم حسابى با دوستات بازى كردى و خوش گذروندى،يدونه شيرينى خامه اى هم نوش جون كردى با يدونه فلافل البته از بس دستو دلبازى مبل و فرشم از غذاهايى كه خوردى بينصيب نذاشتى !!!! راستى خيلى قلدر شدى تا عصبانى ميشى اه ميكنى محكم ميزنيو اه ميكنى،هر چى سعى ميكنم نازى ياد بگيرى بيفايدست....اتل متلو فقط دوست دارى با مامان وجى بازى كنى اتل اتل هههههههه. عاششق تلفنى و گوشي رو برميدارى الو الو ميكنى...و شيرين ترين اتفاق ده ماهگيت چهاردستو پا رفتنته كه برا اولين بار تو آشپزخونه رفتيو اشك شوق منو در آوردى البته از يك ماهه پيش حالتشو ميگرفتي ولى پشيمون ميشدى انگار عسلم... عزيزم اذيتت ميكنم؟ميدونم خودم بيشتر اذيت ميشم وقتى قاشقو ميارم جلو دهنتو هر كارى ميكنم دهنتو باز نميكنيو منم به زور ميريزم تو دهنت....كار بدى ميكنم ميدونم به خدا ولى چند روزم گذاشتم به حال خودتو تو غذا نخواستيو منم ندادم بهت....ولى ضعف ميكنى گلم....ميدونم گشنه اى چرا لج ميكنى باهام؟يه روز يه كوچولو موز ميخورى و ده روز لب نميزنى. خوشحال ميشى حسرت ميخورم وقتى غذاخوردن نينيها رو ميبينم؟ خسته شدم از قاشق به دست دنبالت دويدن،از سر به سرت گذاشتن...همش از من اصرارو از توى نيم وجبى انكار.نميتونم بى خيال باشم.ظرفاى غذاى دست نخوردت غمگينم ميكنه.اشكمو در مياره.... دوست داشتنى،دخمل خوردنى ميدونى مامان هلاك عشق پاكته؟مسته چشمون سياهته؟لج نكن باهام قندم.ببين چقدر با هم شاديم وقتى امشب واسه اولين بار بوسم كردى ,وقتى ميگم شاينا مامانو بوس كن صورتتو ميارى جلوى صورتمو لباى خوشگلتو ميچسبونى به گونم واى خوب اشكم در مياد از بس عاشقتم،فهميدى روانى اون نفس بهشتيتم هر وقت ميگم شاينا عشق ....دهنتو باز ميكنيو ميذارى با تمام وجودم نفستو نفس بكشم...واى نميدونى ديوونه ميشم از عشقت ،واى خداى من نمونه كامل يه عشق زمينيم كه آسمونيه...خودت بهم دادى با اون همه عشق خودت بهم بخشيدى...خودت مواظبش باش خدا...خيلى دوستت دارم خدا جون،اتفاق شيرين امروزمو كه تولد همسر خوبمه از خودت دارم خدا،مباركش كن براش خودت خدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مریم مامان رادین
25 تیر 91 16:52
شاینا ای ژیه؟ یه بوس خوشگل برای خود خودت که اتل متل و الو و بوس بلدی و این همه شیرین زبونی


ملسي خاله جوووووونم
صبا مامان رادین
26 تیر 91 18:43
اول یه بوس واسه شاینا جون که قلدر شده

چهار ذست وپا رفتن نی نی مبارک باشه و یه تبریک ویزه به خاطر تولد بابایی شاینا جون


ممنونم عزيزم
ستوده مامان آرام
31 تیر 91 17:49
دوست خوبم قلم قشنگی داری.
منم عاشق شاینام و دوست دارم بیشتر در موردش بخونم.
سما خداییش دیر به دیر اپ میکنی!
قربون بوس کردنشششش
اتل متلش
پیچوندنت و رفتن جلویه بالکن و ..

مرسييييييييي عزييييييييييزم