اصلا من تسليم...
گوش كن مادر ميشنوى؟صداى اذان صبح ماه رمضونه مامانى،بيدار موندى تا الان كاشكى لااقل سحرى ميخوردى يا افطار ميكردى،كل روز رو روزه اى؟شبا نميخوابى چرا؟روز به روز كه به تولدت نزديكتر ميشى ميخواى برام خاطرات نوزاديتو تداعى كنى؟بيخوابيهاى شبانه رو خوب يادمه مامانى ،كوچولوى من...چرا نميخوابى؟ديدى ديشب نشسته خوابيدم؟نفهميدى چقدر خستم؟
يادته دو روز پيش دوباره تب كردى رفتيم دكتر؟بازم پاشويه و بيدار بودن من و ناله ى تو....آخرش بابايى بردت تو سينك ظرفشويى نشستيو كلى اب بازى كردى تا تبت اومد پايين....
بيخوابي رو تحمل ميكنم...خستگى رو تحمل ميكنم به عشق تو دختر،ولى غذا نخوردنت ديوونم ميكنه...همش ظرفاى غذات دست نخورده ميمونه،دلم آتيش ميگيره.....همش چسبيدى به منو شير ميخواى،تقاضاتو رد كنم گريه ميكنى....حالم بد ميشه،سرم گيج ميره،استخوناى بدنم تير ميكشه،چشمام سياهى ميره،ميدونى چقدر ديروز خودمو نگه داشتم جلوى عموت نخورم زمين؟بد جورى سرم گيج ميرفت.....
ديشب رفتيم استخر...بابايى بهم گفت مثل پيرزنا همش تو خونه اى برو حالت عوض ميشه....ولى من حتا شصت پام به آب نرسيد،طبق معمول چسبيده بودى به من و شير و شيرو شير .....
دلم براى تموم شيرين كاريها ت تنگ ميشه...ولى دوست دارم بزرگ شى....بذار از مادر بودنم خوشحال باشم،نميبينى اشكامو؟بلد نيستى غذا بخورى؟همش تف ميكنى؟چرا؟نكنه دلت براى سطل زبالمون ميسوزه گشنه نمونه؟خوش به حال سطل زباله كه حتا از منم بيشتر دوستش دارى....سرم پر از صدا و هياهو ،صدام پر از بغض.....رفلاكستم هنوز خوب نشده....همين ديشب كلى شير برگردوندى،خوشحال بودم اين همه شير خوردى تا يك ساعت ولم ميكنى،ولى دوباره بلافاصله بهم چسبيدى....گلوم خشك شده بود.....حتا همين الانم بهم چسبيدى!ببين منو بذار از مادر بودنم لذت ببرم،حتا دهنتو باز نميكنى مزه غذا رو بفهمى تا غذا ميبينى سرتو ميچرخونى....به زورم بهت بدم تف ميكنى....
اصلا من تسليم،ببين دستام بالاست،اخه شايناى من پر از اداست،دعاى سر سجادم به گوش همه آشناست ،ميگن همه اى بابا اخه اين چجور دعاست؟خوش به حالشون لبشون خندون باشه و دلشون شاد،نباشن جاى من ،نفهمن غم من...اى روزگار دلت به چى خوشه؟دوست دارى اشكامو؟گفتم كه بابا من تسليم...بزرگ شو دخترم زودتر بزرگ شو...مامانم بهم گفت تو بچگى بعضى وقتا دهنمو موقع غذا قفل ميكردم البته نه مثل تو...اونم ميگفته ايشالا بچت پست بده...ههههههه
مرسي خدا،چوب آه مادر صدا نداره هان؟من آه نميكشم براش خدا،نشه مثل خودش نينيش خدا
دختر نازم جونت سلامت،تو تب نكن سالم بمون...همين شيرو بخور فعلا و بزرگ شو...گفتم كه من تسليم...تسليم بيخوابى شبانت،اين همه ادات ....جونم فدات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی