شاينا شاينا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

ستاره هاى آسمون دل من

بازى روزگار

1391/8/26 11:11
نویسنده : مامان سمانه
486 بازدید
اشتراک گذاری
ميلرزه تنم،تمام وجودم ميلرزه،خداى من وقتى تو آينه نگاه ميكنم ناله ميبينم جاى من،شاينا عاشق اتاق خوابمونه تا بره رو تختو بپر بپر كنه،نشستم بغل دستشو مراقبش بودم،چشمم افتاد به گل سرش كه يه تكش كنده شده بودو افتاده بود رو زمين؛:مبادا بذاره دهنش،سريع از رو تخت گذاشتمش پايين تا ميرم گل سرو بذارم تو كشوى اتاقش نيوفته زمين،صداى آشناى وحشتناك افتادنش و جيغ،نفهميدم چجورى رسيدمو بغلت كردم،تا چشمم افتاد به صورت پر از خراشو خونت........لرزيدم،بردمت تو بالكن،ميلرزيدم،جيغ ميزدى،خداى من اين خونه اى كه توشمو نميخوام،اصلا خونمو نميخوام،جونمم نميخوام،من بدون شاينا منم نميخوام،بچم يكم آروم شد بهش شير دادم از درد گاز ميگرفتو شير ميخورد،طفلك معصوم من،تمام وجودم اشك بودو دعا،اين روزگار لعنتى فهميده كتك خورم ملسه،شدم عروسك خيمه شب بازيش،يه ورى لم داده رو بالش پر قوشو يه قليونم گرفته دستش با هر پكى كه ميزنه يه نيم نگاهى به آشيونم ميندازه تا مبادا خنده ها و خوشى هام طولانى شه...خدايا دست از سرم بر نميداره چرا،طفلى مگه نميدونه تو رو دارم؟زنگ زدم به ايمان برديمش بيمارستان عكس انداختن از بينيش،بچم ريسه رفت از گريه زير دستگاه،منو ايمانو عموش محكم گرفته بوديمش،نازنينم جونى نداشت واسه تكون خوردنو جيغ ميزد(مامايى) الهى بميرم من براش،صداى دكتر شد پتكو شكست سرمو،ترك خورده استخون بينيش؛سرشم ورم كرده تا احساس كردين حالش بده بيارينش واسه اسكن،صداى قهقهه روزگار پيچيد تو گوشم،شب تا صبح بيدار موندم بالا سرش اشك ريختمو خدامو صدا زدم،قربون لطف و رحمش برم كه بچم آروم بود،حاليش كن خدا،تو بهش بفهمون،بگو دست از سرم برداره،بگو آخه شغال لعنتى بپر از رو ديوارمو برو گمشو،سايه نحستو از خونم دور كنو نابود شو،عقيقه ميكنم براش،ذكر خدا خداست لالايى شباش.بينى كوچولو و ناز دخترمو ببين،ببند نيش مسخرتو،خدايا دردشو بنداز تو جونم،چه مسؤليتى انداختى رو دوشم؟! مادر شدم نميدونم فخر بفروشم يا دو دستى بگيرم قلبمو تا نتركه تو سينم و بتونم بمونم با دختركم،چقدر سخت مادر بودنم چهار چشمى مواظبشمو متهمم به انگشت اشاره ى تلخ دو رو برم،خدايا خودت كمكم كن بذار اين بار شيرينو سختو دو دستى برسونم به اونجايى كه لايقشه.....خدايا بسه برام،تو بندازش دور شه از اينجا،از دورو برما،لعنت به همه تلخيش ،لعنت به چشماى حريصو سرخش،دور كن بوى تعفن اين روزگار لعنتى رو ازمون خدا
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مژی جون(مژگان)
26 آبان 91 11:19
الهی فدات شم خیلی سخته میفهممت .....ایشالا که همیشه سلامت باشه این گل دختر شیطون عزیزم بچه ها زمین خوردن ها دارن تا بزرگ شن ولی دل مامان ها طاقت نداره ....امیدوارم خدا خودش همیشه مراقب تو و خانواده ی کوچولوت باشه
Sepi mami parmin
26 آبان 91 11:28
Samaneh junammmmm mifahmam chi migi
Engar bazi roozegar vase ma tamumi nadare. Dirooz harfato khundam kheli beham rikhtam ashkam dar umad akhe gonah daran in fereshte ha enghad bala sareshun miyad,
Ishala. Hame chi be khubi begzare o delet arum she
Man barat doa mikonam
Parminam vase dooostesh doa mikone oon bini kochoolosh hichi nashode bashe


ممنونم واقعا محتاج دعاييم
مامان مریم
26 آبان 91 12:03
وای خدای من ..دل منم با همه ی حرفات لرزید..خدا نیاره دیگه میدونم خیلی سخته..ولی به دلت بد نیار ...خدا رو شکر کن که بخیر گذشته...از طرف من ببوسش..راستی سلام


خدارو شكر دكتر گفت احتمالا بيهوشش ميكنن جا بندازن دارم از غصه دق ميكنم....
مامان ظریفه
26 آبان 91 18:24
عزیز دلم میدونم چه حال بدی داری. به منم وقتی دکتر گفت اگه عفونت گوشش با درمان دارویی خوب نشه باید ببریش جراح گوش و حلق و بینی که سوراخ بزنن تو گوشش تمام شبو نخوابیدم.

خیلی ناراحت شدم هربار که میام یه سر بهت بزنم یه خبر بد میبینم حتما یه قربونی کنید و یه صدقه بزرگ بدین بلا دوره ایشالله.

اطرافیانم باید خودشون درکت کنن و بدونن اتفاقه و هیچ مادری حاضر نیست خار به پای کوچولوش بره.
ممنونم گلم از همدرديت دعا كنين به بيهوشى نكشه

صبور باش گلم


سولماز
26 آبان 91 19:03
سمای عزیزم باور کن بینهایت براتون ناراحت شدم
ایشالا بلا دور شه ازتون دوست خوبم

ممنونم
مامان آرام
26 آبان 91 22:55
فقط از قلب یه مادر میتونه این حرف بیرون بیاد:دردشو بنداز تو جونم!
دوست ِ عزیزم آروم باش.چشماتو رو هم بذاری شده یک هفته دیگه و این جریان ها تموم میشه.میدونی که مشکلش حل شدنیه و فقط تحمل درد شاینا سخته. به خودت سخت نگیر که بتونی به بهترین نحو از شاینا مراقبت کنی و این روزهای لعنتی تموم شن و برن....
میتونست خیلی بدتر از این ها بشه . خوش بین باش. خدا مواظب شاینا بود که این روزگار لعنتی بدتر از این سرت نیاورد. خدا حالیش کرد که الان شاینا کنارته، نفس میکشه.فقط بینی اش ترک خورده!

خدارو صدهزار مرتبه شكر، واقعا شكر....
مريم مامي شازده آرتين
26 آبان 91 22:55
سما جون خيلي ناراحت شدم عزيزممم ان شااله خدا خودش شايناي گلمون رو از خطرات محافظت کنه ... سما جونم دعا ميکنم خداوند هميشه نگهدار دخمل گلمون شاينا خانم باشه ...آمين
مامان نازنین زهرا
27 آبان 91 2:07
سما تورو خدا برای شاینا یه گوسفند عقیقه کنید . این طفلی خیلی بلا سرش میاد . وان یکاد بنداز گردنش . صدقه زیاد بده. ان شاءالله کارش به بیهوشی نکشه . خدا خودش مراقب این کوچولوهامون باشه


نوشتم كه گوسفند عقيقه كرديم به خدا روزى نيست كه صدقه نديم....
سودی مامان یاسمین
27 آبان 91 7:51
بمیرم برا دلت سما جونم
ایشالا از این به بعد بلا به دور باشه از خونتون عقیقه فکر خوبیه
دعا میکنم از این به بعد روزای خوب مادر بودن رو تجربه کنی


ممنونم
مامان خورشید
27 آبان 91 13:53
الهی بمیرم برات سما ایشالله اذیت نشه دخترمون
منیس مامان برسام
27 آبان 91 21:27
عزیز دلم سمای عزیز
دلم لرزید از نوشته هات
حرفای دلمو زدی
نمی دونم قصه چیه ؟ چرا بچه هامون بد جور افتادن تو چشم ، برسام هم چهارشنبه شب خورد تو اتاقش زمین - تو اون رعد و برق - یهو دیدم تموم دهنش پر خون شد .هر چی پاک می کردم فایده نداشت خود 1ساعت خون می اومد با دهن خونی بهش شیر می دادم تا آروم شه ولی نمی شد
عزیز دلم شکر خدا چیزیش نشد و از خدا می خوام ایشالا همون طور که خودت گفتی واسه خدا کاری نداره که شاینا عزیزم هم چیزیش نباشه و سریع خوب بشه

طفلى برسام كوچولو بميرم براش،واقعا من اگه شماهارو نداشتم نابود مميشدم
انوشه
28 آبان 91 15:25
عزیزم میدونم که خیلی سخته. ما اصلا نمیتونیم چشم های اشک آلودشون رو ببینیم تا چه برسه که دردی حس کنند. خدا رو شکر امروز خوندم که نیاز به عمل نداره. بازم خدا رو صد هزار مرتبه شکر. من کنار تختمون اوایل لحاف و پتو میذاشتم که اگه افتاد خدای نکرده...بیوفته رو اونا. خودت رو ناراحت نکن. دیگه پیش اومد.


خدارو شكر،صدها هزار بار شكر
حسین اکبری
29 آبان 91 14:49
درود خدا بر شاینا... خوووووووووووووشگله من... آبویی
آزاده مامان رز
1 آذر 91 12:15
الهی بمیرم شاینا کوچولو
وای سما جان تنم لرزید ، اشکم دراومد

امیدوارم شاینا جونم هیچیش نباشه !
قربونت برم من سما جان ، امیدوارم دیگه هیچوقت بد برات پیش نیاد ، الهی آمین

ممنونم دوست مهربونم
مریم
12 آذر 91 15:40