تولدت مبارك پدر
روز تولد آدما كه ميشه هميشه يه حس عجيبى مياد سراغشون ،وقتى بچه اى ميگى آخ جون يك سال بزرگ تر شدم،وقتى نوجونى ميگى ديگه جوون شدم!وقتى جوونى ميگى خوبه يكم ديرتر بگذره جوون بمونم،نميدونم وقتى به ميانسالى ميرسى چى ميگى؟تو چى ميگى بابا؟تو كه قراره شمع پنجاهو يكسالگيتو فوت كنى تو چى ميگى چه حسى دارى؟تو كه تو چهلو نه سالگى گذاشتيو رفتيمون،تو كه نموندى حتا شاينارو ببينى،تو كه نموندى تا براش از نخودى و اون همه اتفاقاى شيرين بچگيش قصه بگى،تو كه نموندى تا شاهد رقصيدنش باشى تو كه نموندى تا شاهد رشد لحظه به لحظش و حتا شاهد مادر شدن سمى خوشگلت بشى چى؟چقدر زود رفتى بابا،تازه داشتم به خودم ميباليدم واسه داشتنت....يادته هوس انگور كردم ؟ساعت سه شب بود،تقريبا همين روزا بود نه؟اومدى با يه كاسه انگور بالا سرم؟از كجا به اين زودى آوردى؟خوب بابام ديگه! يادته دم دانشگاه هر دفه ميومدى دنبالم؟يادته چقدر مهربون بودى؟واى كه چه كردى تو عروسيم....يادته هر وقت دلگير بودمو گريه ميكردم به رسم نوجوونى،ميومدى تو اتاقمو اول دلداريم ميدادى آخرشم ميگفتى هر وقت بى پدر شدى بشين اينجورى اشك بريز...پس چقدر موجه گريه هام....چقدر موجه قطره قطره اشكى كه ميريزم،چقدر موجه غم عميق ته دلم كه نزديك دو ساله جاخوش كرده و نميره،چقدر موجه پنهون كردن اشكم از ديگرون موقع شنيدن(با حس عجيبى با حال غريبى دلم تنگته)چقدر موجه گول زدن خودم كه رفته سفرو برميگرده،كه مياد،كه التماس هرشبم موقع خواب كه بيا تو خوابم كه اگه بياى تو خوابم دلتنگتر ميشم از قبل تو بيدارى كه چقدر آشفته حالم،بابا آشفته حالم،بيا ديگه ،لااقل براى فوت كردن شمع كيكت،براى خوردن ماكارونى دستپخت مامان كه عاشقش بودى كه ماماندرست كرد از همون ماكارونى ها كه ميگفتى به به عاشقشم ولى به رسم خيرات روز تولدت،تو كه هر پنج شنبه خيرات به دست بودى،تو كه هر پنجشنبه بهشت زهرا بودى حالا شدى يه صاحب خونه واسه خودت اونجا؟بيا ديگه بابا بسه...دوريمون بسه،اى بابا پس كو سردى خاك؟لعنت بهت زمونه،لعنت بهت،لااقل سرد كن خدا اين گرماى عميق قلبمو،اين تپشاى قلبمو كه شاهدى،اشكاى روون چشممو ببين،خدا نكنه دلم از چيزى بشكنه كه دوساله بدجورى ميشكنه اصلا يه چينى پر تركه دلم كه هنوز خوشه به گرماى مادرو فرزندو همسرو برادر كه نبينم غم هيچكدومشونو كه چه كم طاقتم من كه خوب اين شكليم كه خيلى دل نازكم من،خداى مهربونم كمكم كن يكم شاد باشمو بمونم كه خسته نشن دوروبرم ازم،خداى مهربونم تولد بابامو مبارك ميكنى براش،شادتر ميكنى تو خونه جديدش بابامو؟مياريش شب تو خوابم كه ببينم شاديشو و شاد شم با شادى پدر كه نبينه هيچ اولادى داغ پدر....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی